اشتراک گذاری





نوشته شده در تاریخ: 1402/8/24    کد خبر: 15727227   در دسته بندی یادداشت نوشته شده توسط نورالله جویا
زمان تقریبی مطالعه: 11  دقیقه

یادداشت؛

چرا وعده‌های سياستمداران تحقق نمی‌یابد؟

چرا وعده‌های سياستمداران تحقق نمی‌یابد؟

  نظریه‌پرداز و استاد دانشگاه گفت: معمولاً سیاستمداران در ايام انتخابات به بيان وعده‌هایی می‌پردازند كه به محبوبيت و اخذ رأی از مردم منجر شود.

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از تهران ، محمدرضا يوسفی نظریه‌پرداز و استاد دانشگاه طی یادداشتی با عنوان «چرا وعده‌های سياستمداران تحقق نمی‌یابد؟» به شرح زیر آورده است؛


معمولاً سیاستمداران در ايام انتخابات به بيان وعده‌هایی می‌پردازند كه به محبوبيت و اخذ رأی از مردم منجر شود. آنان در اين شعارهاي انتخاباتی، توجهی به امکان‌پذیر بودن سخنان و وعده‌های خود ندارند.

يكي از ترفندهاي معمول سياستمداران در انتخابات، بهره‌گیری از مغالطه «يا اين يا آن» است. اگر به من رأي داده نشود چنين اتفاقاتي رخ خواهد داد. آنان مردم را در يك دوراهي قرار می‌دهند كه اگر به من رأی داده نشود، تحت رياست رقيب پيامدهاي هولناكی براي كشور رخ خواهد داد.

درحالی‌که به‌واقع چنين نيست و آمدن اين فرد، كشور را بهشت نمی‌کند و آمدن فرد ديگر كشور را الزاماً به جهنم مبدل نمی‌سازد.

كانديداها در انتخابات، وعده‌ها می‌دهند؛ اما اولاً اين وعده‌ها از دل کمیته‌های تخصصي علمي بيرون نمی‌آید بلكه نتيجه گروهي از مشاوران است كه به دليل روابط شخصي به‌دور كانديداي مورد نظر جمع شده‌اند.

ازاین‌رو معمولاً اين وعده‌های بدون پشتوانه، ساده‌اندیشانه با انگيزه خارج‌کردن رقيب بيان می‌شوند. يك نمونه از رقابت در شعارهاي انتخاباتي را در اعلام ميزان پرداخت يارانه پس از اخذ رأي از مردم می‌توان بر شمرد.

 آنان به هنگام انتخابات در بهترين حالت، صادقانه و از روي ساده‌اندیشی، وعده‌های خود را شدني می‌دانند. گرچه مردم به‌خاطر تحقق اين وعده‌ها به فرد مورد نظر رأي می‌دهند.

اما كانديداي پيروز هنوز كابينه خود را نمی‌شناسد به‌عنوان‌مثال وعده يك ميليون خانه در سال را می‌دهد؛ اما نمی‌داند وزيري كه در نهايت انتخاب می‌شود به اين امر معتقد است. زيرا گاه وزيري انتخاب می‌شود كه هيچ اعتقادي به آن وعده انتخاباتي ندارد.

 از طرفي گرچه در زمان انتخابات ادعاي وجود كار علمي و پشتوانه نظري مانند هفت هزار صفحه می‌شود؛ اما به‌واقع هیچ پشتوانه‌ای وجود ندارد و از همه مهمتر اينكه به هنگام ارائه وعده انتخاباتي به محدويت ها توجهي نشده است.

گاه پس از استقرار دولت و درك ناشدني بودن وعده، سكوت كرده و از كنار آن مي گذرند و گاه به توجيه وعده خود مي پردازند.

چنانچه معاون اول رئيس جمهور در مورد وعده ساخت يك ميليون مسكن كه آقاي رئیسی در سال در تلویزیون ۱۴۰۰ داد؛ گفت: ما می‌گوییم مسکن باید ساخته شود؛ اما مگر قرار است دولت بسازد؟ مسکن را مردم می‌سازند.» (خبر آنلاین، 15 /10 / 1401) همچنین معاون حقوقي ریاست‌جمهوری نيز از اساس منكر بيان ساخت يك ميليون مسكن سالانه توسط رئیس‌جمهور شد.  در حالی که رئيس جمهور به آن تصريح كرده بود.

سخنان بدون پشتوانه نظري، منحصر به ايام انتخابات نيست. اين نكته را علاوه بر شعارهاي انتخاباتي، در بودجه‌بندی، برنامه‌های پنج‌ساله و سند چشم‌انداز نيز می‌توان مشاهده كرد.

 در سند چشم‌انداز آمده است كه ايران در پايان دوره يعني سال 1404، به قدرت اول منطقه تبدیل خواهد شد.

رشد اقتصادي 8 درصد مدام در برنامه‌های پنج‌ساله تكرار می‌شود و البته تحقق نمی‌یابد. هر از چندي با تكيه بر منابع بانكي، ادعاي وام مناسب با شرايط گيرندگان تسهيلات داده مي شود؛ در حاليكه اين امر براي بانكها نه مقدور است و نه منطقی است.

نمونه آن را در وام مسكن براي جوانان مي توان مشاهده كرد. امروزه با انبوه طرح هاي عمراني نيمه كاره مواجه بوده كه بدون توجه به اصل امكان پذيري طرح، كلنگ زني شده و هزينه هاي هنگفتي اتلاف شده است و باز هر ساله، كلنگ زني ها ادامه داشته و بر حجم طرح هاي نيمه ئتمام و رها شده افزوده مي شود.

بنابراين به نظر مي رسد شكافي بزرگ ميان ذهنيت و انگيزه هاي سياستمدار و عينيت جامعه و امكان اقتصادي كشور وجود دارد. با وجود ناكارآمدي هاي موجود، رئيس جمهور، عملكرد خود را حركت سريع به سمت قله و اتفاقات سال 1401 را توطئه اي در جهت متوقف كردن اين حركت بيان مي كند.

اما پرسش اين است كه كدام قله منظور بوده و كدام شاخص، بهبود شرايط را بيان مي كند. به راستي چرا مقامات تا این اندازه سخنان به دور از واقعیت‌های اقتصاد و ناممكن بيان مي كنند؟ پاسخ به این سوال را بايد در بستر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تبيين كرد.

 اگر گفته هايي در اول انقلاب مانند تامين مسكن تمامي آحاد كشور، مجاني شدن آب و برق، اداره جامعه با ماليات هاي شرعي و مانند آن را بتوان مبتني بر فقدان تجربه حكومتي دانست؛ اما پس از گذشت بيش از چهار دهه از انقلاب، ديگر فقدان تجربه حكومت داري دليل موجهي نمي تواند باشد. بلكه بايد ريشه آن را در ساختار معيوب جستجو كرد.

ساختاري كه انتخاب فردي فاقد تجربه اجرايي در كشور را در بالاترين مقام اجرايي ممكن مي سازد. ساختاري كه اساسي ترين اصل اقتصاد يعني كميابي و محدويت هاي تصميم گيري را ناديده مي گيرد.

مرتبط با جغرافیای تهران با کلید # #انتخابات #سیاست #ایران #تهران #اصفهان
ما را دنبال کنید:
+