اشتراک گذاری





نوشته شده در تاریخ: 1402/6/13    کد خبر: 15726964   در دسته بندی یادداشت نوشته شده توسط نورالله جویا
زمان تقریبی مطالعه: 10  دقیقه

یادداشت؛

مهاجرت به منزله‌ی راه‌حل چهارم

مهاجرت به منزله‌ی راه‌حل چهارم

  استاد دانشگاه و جامعه‌شناس گفت: مهاجرت، گزینه‌ای نبود که یک‌باره به‌ ذهن جوانان رسیده باشد، نهالی بود که در خانواده کاشته شده و والدین آن را آبیاری کرده بودند.

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اردبیل، استاد علی زمانیان جامعه‌شناس با انتشار یادداشتی تحت عنوان «مهاجرت به منزله‌ی راه‌حل چهارم» به شرح زیر آورده است؛


درباره‌ی مهاجرت، علل و عوامل و پیامدها و نتایج آن، مکتوبات و گفتارهایی روشنایی‌بخش وجود دارد. برای فهم این پدیده‌ی اجتماعی، باید به هریک از این منابع مراجعه کرد و ابعاد و اضلاع آن را واکاوی نمود. در بیان و توضیح عوامل مؤثر بر مهاجرت، اما یک عامل کمتر مورد توجه و تدقیق قرار گرفته است. این نوشته بر آن است که بر این نکته‌ی فراموش شده، انگشت تأکید گذاشته و آن را برجسته نماید.

ساکنان سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷، از وضع خود ناخرسند بودند و برای رسیدن به تغییر دلخواه‌ و تأسیس نظام مطلوب‌شان، دست به انقلاب بردند و رژیم سیاسی مستقر را فروریختند و برای تحقق آرمان‌هایشان هزینه‌های گزاف دادند تا به آنچه می‌خواستند برسند. مهم‌ترین هزینه‌ای که دادند، خودِ زندگی بود.

 آنان تلاش‌ها کردند و مصائب و مشکلات را تحمل نمودند و از هدف خود دست برنداشتند. با این همه اما به‌تدریج و با گذر زمان، احساس کردند کوشش‌ها و هزینه‌ها راه‌ به جایی نمی‌برد و آرمان‌ها یکایک دود می‌شوند و به‌هوا می‌روند.

بسیاری از انقلابیون، در یک ارزیابی کلی، حس کردند نه‌تنها به مطلوب‌شان نرسیدند که زندگی‌شان را نیز از دست دادند. پس از آن، موجی از تردید و پرسش، و سپس ناکامی آغاز گردید و زمزمه‌ای پنهان از پشیمانی و ناخرسندی، در میان این نسل، شکل گرفت. سال‌ها گذشته بود و جوانان انقلاب، به میان‌سالی رسیده و خانواده تشکیل می‌دادند و صاحب فرزندانی می‌شدند.

آنان بی‌آنکه بخواهند، احساس پشیمانی و نارضایتی خود را در جریان "جامعه‌پذیری سیاسی"، به فرزندان منتقل کردند؛ اما نسلی را تربیت کردند که بدون آن‌که انقلاب را دیده باشد، از آن ناخرسند بود. نسلی که مانند نسل پدران، احساس تعلق به آن انقلاب نداشت و نیز چون والدین، ملاحظات و سنگینی وظایف زندگی را بر دوش نمی‌کشید.

این نسل برای اصلاح وضع موجود، سه گزینه‌ی سوخته و ناکارآمد، و سه راه‌حل به بن‌بست رسیده را پیش روی خود داشت:

1. فرزندان انقلابیون، از پدرانشان شنیده بودند که انقلاب، راه‌حل مناسبی برای رسیدن به مطلوب‌های‌شان نبوده است؛  از این‌رو، "انقلاب" را از فهرست "کنش برای اصلاح و نجات" حذف نمودند و به انقلاب، نه به مثابه‌ی راهی به رهایی که مسیری به فروبستگی می‌نگرند.

2. از سوی دیگر دریافته بودند و کما این‌که تجربه کرده بودند که با روش‌های مدنی و نافرمانی مسالمت‌آمیز نیز نمی‌تواند حکومت را مجبور کنند تن به خواسته‌های‌شان بدهد.

3. از سوی دیگر، با تجربه‌ی کشورهای خاورمیانه مواجه می‌شدندکه مردمانش قصد داشتند با خشونت، نظام سیاسی‌شان را تغییر دهند؛ اما نتیجه‌ای جز ویرانی و تباهی و جنگ داخلی در بر نداشت.

بنابراین به راه‌حل چهارم روی آورد و آن، "مهاجرت" بود. میل به مهاجرت فرزندان، جایگزین آرمان پدران شد. پدرانی که نه دلی خوش به ماندن داشتند و نه پایی توانا برای رفتن. درحقیقت، فرزندان با مهاجرت، آرزوی والدین را تحقق بخشیدند. زیرا والدین، در میان‌سالی با وزن سنگین زندگی، امکان رفتن را از دست داده بودند.

"مهاجرت"، گزینه‌ای نبود که یک‌باره به‌ ذهن جوانان رسیده باشد، نهالی بود که در خانواده کاشته شده و والدین آن را آبیاری کرده بودند. میل به مهاجرت، ثمره‌ی تغییر و تحولات خانواده و احساس در بن‌بست بودن والدین بود. از این‌رو، گویی دو نسل، هم درد و هم‌مسئله شدند. دو نسلی که در برابر درد مشتر‌کشان، دو واکنش متفاوت نشان دادند؛

یکی ماند و دیگری رفت.

آن‌که ماند، پای رفتنش نبود، اما می‌دانست تا کنون اگر از دور ماندن آرمان‌هایش رنج می‌برد، از اکنون نیز باید رنج دوری فرزندان را بردوش بکشد. این رنج را پذیرفت تا شاید فرزندان را از چرخه‌ی رنج برهاند.

خانواده در ایران، هنوز عنصر مهم و بلکه مهم‌ترین عامل شکل‌گیری ارزش‌های سیاسی در کودکان تلقی می‌شود. فرزندان، میوه‌های درخت خانواده محسوب می‌شوند. جهت‌گیری‌ها و طرز تلقی‌های والدین در فرایندی آرام و عموما ناخواسته و ناآگاهانه به فرزندان منتقل می‌شود.

از این رو اگر با نسلی روبرو هستیم که هنوز دوره‌ی نوجوانی خود را طی نکرده اما شدید ناخرسند است؛ باید بدانیم که این ناخرسندی، مرده‌ریگ خانواده‌ی اوست. میل به مهاجرت و میل به کنار نهادن حجاب در نسل کنونی، به‌نحو اغلب، در خانواده نهادینه شده و انعکاس میل والدینی است که ملاحظات زندگی، دست و پای‌شان را بسته است و نمی‌توانند برای رسیدن به خواسته‌شان هزینه‌های گزاف بپردازند.

تکمله:

به‌گمانم، تا زمانی که نهاد خانواده به‌صورت استحکام یافته‌ی کنونی، مستقر است، بهترین شیوه در آینده‌پژوهشی نسلی در ایران، خانواده‌پژوهی است. زیرا آینده‌، آن چیزی است که اکنون در خانواده‌ها جریان دارد و فرزندان، ترجمان عملی نگرش‌ها و ارزش‌های والدین خویش می‌شوند.

مرتبط با جغرافیای اردبیل با کلید # #مهاجرت #ایران #خانواده #مردم #جویا #نخبگان
ما را دنبال کنید:
+