اشتراک گذاری





نوشته شده در تاریخ: 1402/7/21    کد خبر: 15727124   در دسته بندی اقتصادی نوشته شده توسط نورالله جویا
زمان تقریبی مطالعه: 15  دقیقه

یادداشت؛

هشت سیاست که مانع رشد اقتصاد ایران شد

هشت سیاست که مانع رشد اقتصاد ایران شد

  یک اقتصاددان و مدرس دانشگاه گفت: در اقتصاد ایران هم سیاست‌های بلندمدتی مقصر اصلی هستند که از هویت نظام حکمرانی نشأت می‌گیرند.

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از تهران، مسعود نیلی اقتصاددان، مدرس دانشگاه و عضو هئیت علمی دانشگاه صنعتی شریف با انتشار یادداشتی تحت عنوان «هشت سیاست که مانع رشد اقتصاد ایران شد» بدین شرح آورده است؛


رشد اقتصادی سالانه ایران از سال ۱۳۶۰ تا الان به طور متوسط حدود ۳٫۱٪ و تولید ناخالص سرانه حدود ۲٪ می‌شود. تورم مزمن بالا، بیکاری، فقر، توزیع نابرابر درآمد و مشکلات محیط زیستی در این کارنامه قرار گرفته‌اند. در واقع می‌توان گفت فارغ از نوسانات کوتاه‌مدت، عملکرد بلندمدت راضی‌کننده نیست. عملکرد بلندمدت را اصولاً سیاست‌های بلندمدت می‌سازند، نه منابع طبیعی یا شوک‌های مقطعی یا موضوعات دیگر. در اقتصاد ایران هم سیاست‌های بلندمدتی مقصر اصلی هستند که از هویت نظام حکمرانی نشأت می‌گیرند. این هشت سیاست عبارت‌اند از:

·       درگیری با تنش‌های خارجی است که طی دهه‌های گذشته تبدیل شده به جزء پایداری از زندگی اقتصادی و سیاسی ایرانیان.

·       کسری بودجه مزمن و پایدار دولت بوده که از دهه چهل برقرار بوده. این کسری بودجه هم با روش اشتباه پولی‌کردن کسری بودجه تأمین می‌شود.

·       تعیین دستوری نرخ بهره بانکی (معمولاً پایین‌تر از تورم) که از برداشت اشتباه سیاست‌گذاران از اقتصاد اسلامی تأثیر گرفته.

·       نظام ارزی چند نرخی است. در واقع در ۴۵ سال اخیر، در ۳۵ سال نظام چندنرخی ارز برقرار بوده و اکثر سال‌های نظام تک‌نرخی هم صرفاً تحت تأثیر وفور ارز نفتی در دست دولت بوده است.

·       قیمت‌گذاری دستوری دولت. در ایران اگر دولتی دست به قیمت‌گذاری قاطعانه نزند، بی‌عرضه تلقی می‌شود و این نگاه اشتباه وجود دارد که دولت برای مقابله با افزایش قیمت‌ها باید به مقابله با کسبه «متخلف» و قیمت‌ها بپردازد.

·       نظام تعرفه‌ای خاص اقتصاد ایران. در واقع واردات کالا به ایران با تعرفه‌های بالا و بسیار پیچیده همراه است. علاوه بر این، موانع غیر تعرفه‌ای هم زیاد است (مثل ممنوعیت کلی واردات لوازم‌خانگی).

·       عرضه ارزان قیمت انرژی که جزو خاصیت حکمرانی اقتصادی ایران این بوده و هست.

·       نظام بنگاه‌داری عظیم غیرخصوصی و غیررقابتی در ایران است. غیر از بخش خصوصی، انواع مالکیت‌های حاکمیتی، بخش عمومی، بخش نظامی و بخش دولتی وجود دارند.

چرا این سیاست‌ها با آنکه غلط هستند دوام می‌آورند؟

نشان پایدار و بلندمدت بودن این موارد این است که سیاست‌های اصلاحی گاه به گاه در این موارد نتوانسته آن‌ها را به کلی از اقتصاد ایران حذف کند. مثلاً اصلاحاتی مانند حذف موانع غیر تعرفه‌ای تجارت یا اصلاح قیمت حامل‌های انرژی مدنظر بوده، اما این اقدامات کوتاه‌مدت نتوانسته به موفقیت برسد. این موارد نشان‌دهنده ریشه‌داری این هشت سیاست و گره‌خوردن آن‌ها به ماهیت نظام حکمرانی کشور است.

سیاست‌های مخرب هشت‌گانه از چه طریقی به‌نظام حکمرانی ما راه پیدا کرد؟

ریشه برخی از این سیاست‌ها، به باورهای ایدئولوژیک ابتدای انقلاب برمی‌گردد. برای نمونه، فهم سیاست‌گذاران اولیه از شعار استقلال، تقابل با غرب بوده. این موضوع باعث شده دولت به نقش مسلط در روابط خارجه اقتصاد و «خودکفایی» به‌عنوان شعاری راهبردی تبدیل شود.

شعار عدالت هم تحت تأثیر یک برداشت خاص قرار داشته که از دهه چهل از مارکسیسم تأثیر پذیرفته؛ این نگاه عدالت را عرضه ارزان کالا و خدمات به مردم می‌داند. بنابراین در تعیین نقش دولت، حرف از تأمین کالای عمومی نبوده بلکه عملاً دولت ورود خود به تأمین کالاهای خصوصی (که از آن به عنوان «سفره مردم» یاد می‌شود») را مسلم می‌دانسته. این باور عملاً سازوکار بازار را ضد ارزش‌های انقلاب فرض می‌کرده. این وضعیت باعث شده دولت مالکیت واحدهای تولیدی را برعهده بگیرد و منابع طبیعی و مالی و انرژی را ارزان عرضه کند. [ریشه های دیگر هم وجود دارد]

هشت سیاست غلط چگونه به هم پاس می دهند؟

[این هشت سیاست تبعات جدی دارند. به عنوان نمونه به هم افزایی سه سیاست اول می پردازیم] وقتی هم‌زمان تنش در روابط خارجی و کسری بودجه دولت وجود دارد و نظام بانکی هم به دلیل نرخ بهره دستوری دچار ناترازی است، عوامل دوم و سوم باعث رشد نقدینگی می‌شود و عامل اول منجر به افزایش هزینه مبادله با خارج و در نتیجه فشار به بازار ارز می‌شود. هم‌زمانی این‌ها با تحت فشار قرار گرفتن منابع ارزی کشور باعث می‌شود نقدینگی به سمت بازار ارز حرکت کند و باعث افزایش نرخ شود. چون سیاستگذار نمی‌خواهد به عامل تنش خارجی دست بزند، به تعیین نرخ‌های اداری متفاوت با نرخ بازار دست می‌زند و واردات انواع کالاها را به نرخ‌های متفاوت ارز گره می‌زند. در این زمان، استمرار کسری بودجه و تنش‌های خارجی باعث افزایش فاصله نرخ ارز بازار و نرخ اداری می‌شود و به انوع فساد دامن می‌زند.

ترکیب این هشت سیاست منجر به فساد ارزی، قاچاق کالا، تضعیف تجارت خارجی، بی عدالتی، بحران آب و برق و گاز و ... می شود.  (تلخیص و بازنویسی از سخنرانی دکتر نیلی). اقتصاد ایران گروگان این هشت سیاست است.

مرتبط با جغرافیای تهران با کلید # #اقتصاد #ایران #جویا #نیلی #مقاومت #جهان سوم #تهران
ما را دنبال کنید:

نظرات بازدیدکنندگان

 محمدرضا کیانفر
. مسعود نیلی اقتصاددان گفت: تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌مداران با ایجاد شش ابرچالش آب، صندوق بازنشستگی، نظام بانکی، بودجه، انرژی و آلودگی هوا کشور را به ورطه‌ی بحران کشاندند. آقای نیلی، در کشور هیچ تصمیم گیرنده و سیاستمداری وجود ندارد تصمیمات در مسکو گرفته می‌شود به ولایت مطلقه‌ی فقیه ابلاغ می‌گردد ایشان به دست نشاندگانش فرمان می‌دهد و آنان مو به مو اجرا می‌کنند. بر هرچه امر اوست اجرا دهد قضا، بر هرچه حکم اوست اذعان کند قدر. آنجا که قدر اوست‌ گردون بود زمین، آنجا که قهر اوست دوزخ بود شرر. سرور گرامی، تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که هم‌صدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم: 1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی. 2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی. با تشکر از توجه شما.
+