اشتراک گذاری





نوشته شده در تاریخ: 1402/5/3    کد خبر: 15726811   در دسته بندی یادداشت نوشته شده توسط نورالله جویا
زمان تقریبی مطالعه: 22  دقیقه

یادداشت؛

نقش "عمل" در رستگاری معنوی و ایمانی انسان

نقش

  یک نویسنده گفت: ساحت وجودی به چگونه بودن آدمی و هستی او ارتباط دارد؛ و ساحت رفتاری به‌تمامی کنش‌های شخص در تعاملات با دیگران گفته می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از تهران، علی زمانیان نویسنده و پژوهشگر طی یادداشتی با عنوان «نقش "عمل" در رستگاری معنوی و ایمانی انسان» به شرح زیر آورده است؛


پیش از این، به‌اختصار به دو نگرش فقهی و مناسکی و دین‌داری مناسکی - عامیانه به رستگاری اشاراتی شد. همان گونه که آمد، در نگرش فقهی، "پول"، نقش اساسی در کسب رضای خدا و وصول به رستگاری بازی می‌کند و همچنین در دین‌داری مناسکی - عامیانه، نقش "گریه" مورد توجه قرار گرفت. در این قسمت نگرش سوم به رستگاری و نجات، مورد واکاوی قرار می‌گیرد و آن، نقش عمل و کنش مطلوب یا همان "عمل صالح" در رستگاری معنوی و ایمانی است.

  دین‌داری ایمانی- معنوی، از دو ساحت مجزا اما به‌هم‌وابسته سخن می‌گوید؛

 ۱. ساحت وجودی ۲. ساحت رفتاری.

ساحت وجودی به چگونه بودن آدمی و هستی او ارتباط دارد؛ و ساحت رفتاری به‌تمامی کنش‌های شخص در تعاملات با دیگران گفته می‌شود. در زیست معنوی و مومنانه ‌داشتن، شخص معنوی و مومن، هم به تهذیب نفس مشغول است و خویشتن‌اش را ارتقا می‌بخشد و هم رفتار و کنش را مزین به فضیلت‌های انسانی و اخلاقی می‌کند. انسان معنوی به‌شدت از خویشتن و از رفتار خود مراقبت و پاسداری می‌کند.

به ارتقاء و استکمال هستی خود، و بر تعالی روحی  و شکوفایی درون و نیز به این که چه کند که انسان بهتری شود، می‌اندیشد. نگرش عامل به عمل صالح، نگرش انسان بیمار به دارو و یا انسان گرسنه به خوراک است. بیمار، دارو را برای بهبود خود می‌خورد، نه صرفاً برای آنکه پزشک دستور داده است. یک گرسنه نیز اگر خوراک می‌خورد به‌علت گرسنگی است.

بنابراین  برای او کنش دیگران و این‌که آیا دارو و یا خوراک می‌خورند یا خیر، اهمیتی ندارد. انسان معنوی در پرورش تنزیه خویش و در هنگام رفتار با دیگران به چگونگی رفتار دیگران نگاه نمی‌کند. هم چنین یک انسان اخلاقی، اگر "راست" می‌گوید نه به آن علت است که دیگران "راست" می‌گویند، که اگر همگان هم دروغ بگویند، او اما صدق سخن را از دست نمی‌دهد.

  در مقابل انسان‌های معنوی و ایمانی، بسیار کسان هستند که باور دینی‌شان هیچ سودی نمی‌بخشد و بر ساحت وجودی و رفتاری‌شان سرریز نمی‌شود.

آنان وجودی چند پاره و گسسته دارند و چگونه بودن‌شان اساسا ربط منطقی با ایمان ندارد. به‌تعبیر مولانا:  

نه ز جان یک چشمه جوشان می‌شود

 نه بدن از سبز پوشان می ‌شود

 نه صدای بانگ مشتاقی در او

نه صفای جرعه‏‌ی ساقی در او

شمس نیز در مقالاتش آورده است: از عالم توحید تو را چه؟  از آن‌که او واحد است تو را چه؟ چو تو صدهزار بیشی. هر جزوت به طرفی.

هر جزوت به عالمی" "تو را از قِدَم عالم چه؟" "

 تو قِدَم خویش را معلوم کن."

مولوی در مثنوی از دوگونه علم سخن می‌گوید: "علم تقلیدی" و "علم تحقیقی". منظور مولانا از علم تحقیقی آنی نیست که امروزه ما از "تحقیق" می‌فهمیم. امروزه "تحقیق" را پژوهشگری و جستجوی عالمانه و روشمند در باب یک مسئله می‌دانیم؛ اما منظور مولوی از علم تحقیقی، یعنی علمی که در درون شخص، تحقق یافته و هستی و کیفیت زندگی او را درگیر کرده باشد. مطابق با این دو کلید واژه، می‌توان از "دین تحقیقی" و "دین تقلیدی" نام برد. دین تحقیقی، دینی است که در وجود شخص تحقق یافته و به یگانگی رسیده باشد. دین‌داری مناسکی مبتنی بر گریه و دین‌داری فقهی، نوعی دین‌داری تقلیدی است. ایمان و معنویت اما سراپای وجود آدمی را درگیر خود کرده و در اعماق جان نفوذ می کند.

  در ایمان و معنویت، بر خلاف دو گونه‌ی دیگر دین‌داری، پاداشِ عمل، از درون می‌جوشد و سر برمی‌آورد. درست مثل دانش‌آموزی که جهد و تلاش می‌کند تا خواندن و نوشتن بیاموزد. ممکن است معلم، دانش‌آموز را تشویق کند و پاداش دهد اما کسب مهارت خواندن و نوشتن، پاداشی است که از درون این جهد و تلاش در شخص ایجاد می‌شود. هم‌چنین شبیه بیماری است که دارو مصرف می‌کند.

بیمار، دارو را برای آن مصرف نمی‌کند که به او پاداش دهند؛ بلکه بهبودی و رفع بیماری، همان پاداشی است که از رهگذر این تلاش به او می‌رسد. پاداش، محصول عمل اوست، کسی به او اهدا نمی‌کند. اما آن‌که نجات را در فضیلت و اخلاق و معنویت می‌جوید، اخلاقی می‌زید و زیست فضیلت‌مندانه و معنوی دارد، و برای چنین زیستنی، منتظر پاداش از سوی هیچ منبع بیرونی نیست.

هستی‌شان درگیر امر متعال و استعلایی است و نیز عمل صالح انجام می‌دهند؛ یعنی اخلاقی می‌زیند و بر اصول اخلاقی‌شان پایبندند. رضامندی درون، آرامش، و ارتقای شخصیت و طلوع خورشید فضیلت در آنان، همان پاداشی است که به‌دست می‌آورند.

این پاداش نه از منشا و منبع بیرونی، که دقیقا از درون‌شان می‌جوشد. در این قسم از معنویت، فاصله‌ای میان عمل و ثمره‌ی عمل وجود ندارد. این همان نکته‌ای است که مولانا از آن سخن می‌گوید:

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش

خون انگوری نخورده باده‌شان هم خون خویش

مرتبط با جغرافیای تهران با کلید # #انسان #معونیت #ایمان #قرآن #مردم #اسلام #جویا
ما را دنبال کنید:
+